نسق کلمه اى است عربى به معنى نظم و تربیت و یا هر چیزى که داراى نظم و ترتیب و بر نظام خاصى استوار باشد. اصطلاح نسق در روستاهاى ایران به مجموعه روشها و قرار و مدارهائى که طى سالیان متمادى در روستاهاى کشور بهمنظور تقسیم عادلانه آب و یا زمین بهوجود آمده و تکامل پذیرفته است اطلاق مىگردد. این شیوه تقسیم که گاهاً دهتاوتیز (روستاشناسى ـ دکتر کاظم ودیعى ۶۷۰) نامیده شده، یکى از منسجمترین و پایدارترین قوانین غیرمدونى است که در محیطهاى روستائى براساس نیازهاى جامعهروستائى و حاکمیت مالکین، افزایش تولیدات کشاورزى و عدالت اجتماعى شکل گرفته است. اصولاً در هر جامعه تقسیم عنصر و یا عناصرى زمانى مطرح مىشود که در آن عناصر کمبود احساس گردد و در غیر این صورت تقسیم موردى پیدا نمىکند. در روستاهاى ایران تا زمانىکه مهمترین عوامل تولید یعنى آب و زمین به مقدار وفور در اختیار زارعان قرار داشته است، تقسیم آب و یا زمین مطرح نبوده کما اینکه هنوز هم در مناطقى از کشور بهعلت وفور آب و یا زیادى زمین نیازى به تقسیم وجود ندارد، ولى از زمانىکه جمعیت روستاها افزایش یافت و در عین حال زمین و آب ثابت ماند براى جلوگیرى از هرج و مرج، نظمى در روستاها براى تقسیم آب و یا زمین و احتمالاً هر دو بهوجود آمد و طى سالیان طولانى تعالى پذیرفت، که این نظم را دهتا و یا نسق نامیدند.
اصولاً یک پدیده زمانى مىتواند بهصورت دقیق و منطقى تقسیم پذیرد که آن پدیده براساس یک واحد سنجش اندازهگیرى شده و یا بر یک واحد سنجش تقسیم شود. وقتى در روستاها یکى از عوامل تولید زمین یا آب لازم مىآمد که تقسیم الزاماً براساس یک مقیاس که در رابطه با آن عامل مىتوانست قرار گیرد بهکار مىرفت. مثلاً براى تقسیم زمین از واحد سطح و یا اصطلاحات دیگرى که واحد سطح را توجیه مىنماید استفاده مىشود، مثلاً جریب، طناب، دانگ، جفت، گاو، نیمجفت شیر، پا، خرد خردل، حبه، من، خروار، قفیز و غیره. اصطلاحاتى هستند که در مناطق مختلف کشور براى بیان مقدار مشخصى یا نسبت مشخصى از سطح بهکار برده شدهاند. مثلاً دانگ که به احتمال قوى معرف یکششم هر شیئى قابل لمس مىباشد (به احتمال قوى شش دانگ معرف زمین و فضاى بالاى سر آن و چهار سمت چپ و راست، جلو و عقب مىباشد. که هر شیئى قابل لمس و تملکى بهویژه زمین و بنا واجد آن است. ـ روستاشناسى دکتر ودیعى ۷۴) و یا جفت گاو در اصل به مقدار زمینى اطلاق مىگردید که یک جفت گاو کارى طى یکسال زراع از عهده شخم، کاشت و پارهاى از امور برداشتى آن برآید، و یا من به مقدار زمینى گفته مىشود که بتوان در آن زمین یک من بذر (معمولاً گندم) بهمنظور کاشت پاشید. (باید در نظر داشت که بذرپاشى در امر کشاورزى یکى از کارهاى دقیق است که بهوسیله زارعین با تجربه صورت مىگیرد و بذر باید آنچناندر سطح زمین پراکنده شده که دانهها در فواصل یکسان از یکدیگر قرار گرفته و فواصل آنها نیز متناسب با کیفیت زمین، میزان آب و غیره باشد).
حال اگر در یک روستا کمبود آب مطرح باشد نسق براساس واحدهاى تقسیم آب صورت مىگیرد. در این شیوه ابتدا یک اصطلاح تحت عنوان مدار گردش آب مطرح مىشود. مدار گردش آب در روستاها براساس تجربه نوع خاک و نوع محصول تعیین مىشود و مدار عبارت است از یک دوره یا سیکل زمانى که محصول نیاز به آبیارى پیدا مىکند. مثلاً اگر در روستائى نوعى محصول کشت مىشود که حدوداً در ۱۲ روز نیاز به آبیارى مجدد دارد مدار گردش آب را در آن روستا بر ۱۲ روز قرار مىدهند و مقدار آب را که معمولاً از منبع آب بهطور دائمى و یکنواخت جارى است و در طى ۱۲ روز بین زارعین آن روستا تقسیم مىنمایند. مثلاً اگر در یک روستا ۲۴ خانواده زندگى مىنمایند و قرار است که آب بین این عده بهطور یکسان تقسیم شود در این صورت هر خانواده ۱۲ ساعت و یا یک طاق آب در هر مدار گردش آب، سهم از آب ده دارد. بنابراین براى تقسیم آب واحدهاى مختلفى در سطح کشور تعیین شده که اکثراً دلالت بر یک زمان مشخص دارند، مثلاً شبانهروز، طاق، ساعت، پیاله، تسوج، فنجان، تشت، سرجه معمولاً یک نوع ساعت آبى هستند به این شکل که یک ظرف بزرگ مسى که معمولاً یک دیگ انتخاب مىشود (به قطر دهانه نیممتر) و یک کاسه مسى کوچک (به قطر دهانه ۲۰ سانتىمتر و معمولاً عمق ۱۵ تا ۱۰ سانتىمتر) که در ته کاسه سوراخى کوچک تعبیه شده، دیگ را پر از آب کرده و کاسه خالى را روى آب قرار مىدهند.
مدت زمانى که طول مىکشد تا آب از ته کاسه وارد کاسه شود و کاسه در آب فرو رود به یکى از عناوین فوق مثل سرجه، فنجان و یا پیاله و غیره خوانده مىشود که معمولاً زمانى حدود ده دقیقه مىباشد. حال اگر گفته شود که نسق فردى از یک ده ۶ سرجه است به این مفهوم مىباشد که در هر مدار گردش آب فرد مورد نظر ( ۶۰ = ۱۰ × ۶) ۶۰ دقیقه با یک ساعت از روستا سهم دارد و یا بهعبارت دیگر در یک روستا که مدار گردش آب ۱۲ روز است و واحد نسق سرجه که معادل ۱۰ دقیقه مىباشد فردى که ده سرجه آب درد یعنى ۲۸۸/۱ از آب و زمین روستا متعلق به فرد مزبور است. سلخ، اِسیل شاید مترادف استخر باشند، در روستاهائى که منبع آب داراى بازدهى کم مىباشد آب را در استخر جمع کرده و پس از پر شدن استخر جهت آبیارى به مزارع منتقل مىنمایند که خود این استخرها یک وسیله دقیق براى تقسیم آب مىباشد.
در مورد واحدهاى نسق لازم است توضیح داده شود که واحدهاى مشابه در روستاهاى مختلف الزاماً نباید تساوى زمین و یا زمان آب را ایفاء کنند، زیرا مثلاً در یک روستا یک جفت گاو معادل مثلاً یک هکتار زمین است ولى در روستاى دیگر یک جفت گاو ممکن است معادل دو هکتار یا کمتر از اراضى باشد و یا اینکه یک پیاله آب در یک روستا ممکن است ده دقیقه و در روستاى دیگر یک پیاله معادل ۵ دقیقه باشد.
در تعریف نسق گفته شد که یکى از ویژگىهاى نسق ایجاد عدالت اجتماعى است. زمینهاى زراعى در رابطه با نوع خاک، دورى و نزدیکى به ده و مرتفع و یا آبگیر بودن با یکدیگر متفاوت مىباشند، وقتى که زمینهاى یک روستا لازم مىآید بین صاحبان نسق تقسیم شده شکل عادلانه آن است که هر فرد در رابطه با سهم خود از زمینهاى مرغوب، نامرغوب، دور و نزدیک و غیره سهم ببرد و در غیر این صورت آن عدالت که ذکر آن رفت و رعایت نشده است. بنابراین ابتدا اراضى روستا به زمینهاى هم ارز اراضى مرغوب، نامرغوب، دور و نزدیک و غیره سهم برده است. این تقسیم اگر براى همیشه انجام شده باشد و افراد در یک قرعهکشى زمین خود را کسب کرده باشند در این صورت زمینها را قره پشک (یک قرعهکشى براى همیشه) مىنامند. و اگر چنانچه در فاصله زمانى مشخص (مثلاً سه سال) تقسیم و قرعهکشى تکرار شود در این صورت نوع تقسیم را آق پشک مىنامند که بعد از اصلاحات ارضى تقریباً منسوخ گردیده شیوه تقسیم زمین در روستاها با تمام ویژگىها و محاسنى که دارد داراى یک عیب عمده و اساسى است و آن تقسیم اراضى روستا به قطعات کوچک است. این عیب در گذشته بخصوص قبل از اصلاحات ارضى با ایجاد نظامهاى کارى گروهى برطرف مىگردید زیرا که در روستا زمینها یک تکه شده و از اتلاف زمین و آب و نیروى انسانى جلوگیرى بهعمل مىآمد و اراضى نیز قابلیت کاربرى ماشینهاى کشاورزى را دارا بودند. متأسفانه با اصلاحات ارضى و حذف مالک و مشخص نبودن نظام رهبرى در روستا نظامهاى کارى در هم ریخت و زمینها قطعات بسیار کوچک تبدیل شد و مسأله ارث نیز به این عامل دامن زد و در حال حاضر یکى از عمده مشکلات روستاها قطعهقطعه بودن اراضى مىباشد، که براى نیل به توسعه کشاورزى و جلوگیرى از اتلاف زمین، آب و نیروى انسانى و ایجاد کارآئى ماشینهاى کشاورزى لازم است که طرحهاى یکپارچه نمودن اراضى در روستاهاى کشور شکل گیرد.